حضرت علی علیه السلام در بخشهایی از خطبههای خود به ویژگیهای خود و حکومت بر حق خود میپردازد تا مردم، حق و باطل را آشکارا بشناسند و زلال حقیقت را به روشنی دریابند.
حضرت در خطبه سوم میفرماید:
فَما رَاعنی اِلا وَالنّاسُ کَعُرفِ الضَّبعِ الیّ، یَنثالونَ عَلیَّ مِن کُلِّ جانبٍ، حَتّی لَقد وُطیءَ الحَسنانِ، وَ شُقَّ عِطفایَ، مُجتمعینَ حَولی کَربیضَة الغَنم...
«روز بیعت، فراوانی مردم، چون یالهای پر پشت کفتار(1) بود، از هر طرف مرا احاطه کردند، تا آن که نزدیک بود حسن و حسین علیهماالسلام لگدمال گردند، و ردای من از دو طرف پاره شد، مردم چون گلّههای انبوه گوسفند مرا در میان گرفتند.
اما آنگاه که بپاخاستم و حکومت را به دست گرفتم، جمعی پیمان شکستند،(2) و گروهی از اطاعت من سر باز زده از دین خارج شدند،(3) و برخی از اطاعت حق سر بر تافتند،(4) گویا نشنیده بودند سخن خدای سبحان را که میفرماید:
"سرای آخرت را برای کسانی برگزیدیم که خواهان سرکشی و فساد در زمین نباشند و آینده از آن پرهیزکاران است." (5)
آری! به خدا آن را خوب شنیده و حفظ کرده بودند، اما دنیا در دیده آنها زیبا نمود، و زیور آن چشمهایشان را خیره کرد.
امام علی علیه السلام در خطبه 229 به ابعاد گسترده و گوناگون حکومت خود میپردازد و نقش اقشار گوناگون مردم را در انتخاب و بیعت به گونه شگفتآوری بیان میدارد که: مردم، امام را میخواستند و بدون اجبار و اکراهی به او رای دادند، و همه در انتخابات رهبری شرکت داشتند که این ویژگی مهم را دیگر حکومتها نداشتند.
"و بَسطتم یَدی فَکففتُهَا، وَ مَددتُموهَا فَقَبضتُهَا، ثمَّ تَداککتم علیَّ تَداکَّ الابل الهیم عَلی حیاضِها یَومَ وِردهَا، حتّی انقطعتِ النَّعلُ، وَ سَقَطَ الرَّداءُ، و وطیَ الضَّعیفُ، وَ بَلغَ من سرور النّاس بِبَیعَتِهم ایّایَ أَنِ ابتَهَجَ بهَا الصَّغیرُ، وَ هَدَجَ الیها الکبیرُ، وَ تَحَامَلَ نَحوَهَا العَلیلُ، وَ حَسَرت الیها الکِعَابُ."
دست مرا برای بیعت میگشودید و من میبستم، شما آن را به سوی خود میکشیدید و من آن را میگرفتم، سپس چونان شتران تشنه که به طرف آبشخور هجوم میآورند بر من هجوم آوردید، تا آن که بند کفشم پاره شد، و عبا از دوشم افتاد، و افراد ناتوان پایمال گردیدند، آنچنان مردم در بیعت با من خشنود بودند که خردسالان، شادمان و پیران برای بیعت کردن لرزان به راه افتادند. بیماران بر دوش خویشان سوار، و دختران جوان بی نقاب به صحنه آمدند.(6)
ویژگیهای اخلاقی امام در حکومت
الف- آگاهی سیاسی
امام نسبت به آگاهی سیاسی و دوراندیشی خود در خطبه 6 نهج البلاغه فرمود:
"وَالله لا أکونُ کالضّبع: تَنامُ عَلی طُولِ اللّدمِ، حَتّی یَصِلَ إلیهَا طالبُهَا، وَ یَختِلهَا راصِدُهَا، وَ لکنّی أضربُ بالمُقبل الی الحَقّ المُدبرَ عَنهُ، وَ بِالسّامِع المُطیعِ العَاصی المُریبَ أبداً، حتّی یَأتی علیَّ یومی.
فَوالله مَا زِلتُ مَدفوعاً عَن حَقّی، مُستأثراً علیّ، مُنذُ قَبضَ اللهُ نَبیَهُ صَلی اللهُ عَلیهِ وَ سَلمَ حتّی یَوم النّاس هذا."
به خدا سوگند! از آگاهی لازمی برخوردارم و هرگز غافلگیر نمیشوم،(7) که دشمنان ناگهان مرا محاصره کنند و با نیرنگ دستگیرم نمایند، من همواره با یاری انسان حق طلب، بر سر آن میکوبم که از حق رویگردان است، و با یاری فرمانبر مطیع، نافرمان اهل تردید را درهم میکوبم، تا آن روز که دوران زندگانی من بسر آید.
پس، سوگند به خدا، من همواره از حق خویش محروم ماندم، و از هنگام وفات پیامبر تا امروز حق مرا از من بازداشتند و به دیگری اختصاص دادند.
حضرت علی علیه السلام در سخنرانی دیگری، دشمن ستیزی و عشق و شجاعت خود را نسبت به ریشه کن کردن مفاسد اجتماعی در خطبه 24 اینگونه بیان میدارد.
" وَ لَعَمری مَا عَلیّ مِن قِتال مَن خَالفَ الحقَّ، وَ خَابطَ الغیَّ، مِن إدهان وَ لا إیهان.
فَاتَّقوا اللهَ عِبادَ اللهِ، وَ فِرّوا الی الله من الله، وَأمضوا فی الّذی نَهجَهُ لَکم، وَ قُومُوا بما عَصَبهُ بکم، فَعلّیٌ ضامنٌ لفلجکم آجلاً، إن لم تُمُنحُوهُ عَاجلاً.
سوگند به جان خودم، در مبارزه با مخالفان حق، و آنان که در گمراهی و فساد غوطهورند، یک لحظه مدارا و سستی نمیکنم.
پس ای بندگان خدا! از خدا بترسید، و از خدا، به سوی خدا فرار کنید، و از راهی که برای شما گشوده؛ بروید، و وظائف و مقرراتی که برای شما تعیین کرده بپا دارید، اگر چنین باشید، علی(علیه السلام) ضامن پیروزی شما در آینده میباشد گرچه هم اکنون به دست نیاوردید. (8)
امام علی علیه السلام پس از جنگ نهروان و شناساندن معجزهها و کرامتها و شجاعتها در نبرد آگاهانه با دشمن، سجایای اخلاقی و ویژگیهای اخلاقی خود را در یک سخنرانی در خطبه 37 آشکارا بیان داشت.
" فَقُمتُ بِالامر حِینَ فَشِلُوا، وَ تَطلّعتُ حِینَ تَقبّعُوا، وَ نَطقتُ حِینَ تَعتوُا، وَ مَضیتُ بِنوراللهِ حِینَ وَقَفُوا. وَ کُنتُ أحفضهُم صَوتاً، وَ أعلاهُم فَوتاً، فَطرتُ بِعِنَانهَا، وَاستَبددتُ بِرِهَانِهَا . کالجَبلِ لاتُحرّکهُ القَواصفُ، وَلا تُزیلهُ العَواصفُ. لَم یَکن لأحَد فیَّ مَهمزٌ وَلا لِقائلٍ فیّ مَغمزٌ. الذّلیلُ عِندی عَزیزٌ حَتّی آخُذَ الحَقّ لَهُ، وَالقَویُّ عِندی ضَعیفٌ حَتّی آخُذَ الحَقّ منه.
رَضینَا عَن اللهِ قَضاءهُ، وَ سَلّمنا لله أمرهُ. أتَرانی أکذبُ عَلی رَسول الله(صلی الله علیه و آله)؟ و الله لأنَا اوّل مَن صَدقهُ، فَلا أکونُ اوّلَ مَن کَذبَ عَلیه. فَنَظرتُ فی أمری، فَاذَا طاعَتی قَد سَبقَت بَیعَتی، وَ إذا المیثاقُ فی عُنُقی لغَیری."
«آنگاه که همه از ترس سست شده، کنار کشیدند، من قیام کردم، و آن هنگام که همه خود را پنهان کردند من آشکارا به میدان آمدم، و آن زمان که همه لب فرو بستند، من سخن گفتم، و آن وقت که همه باز ایستادند من با راهنمایی نور خدا به راه افتادم. در مقام حرف و شعار صدایم از همه آهستهتر بود اما در عمل برتر و پیشتاز بودم، زمام امور را به دست گرفتم، و جلوتر از همه پرواز کردم، و پاداش سبقت در فضیلتها را بردم.
همانند کوهی که تندبادها آن را به حرکت در نمیآورد، و طوفانها آن را از جای بر نمیکند، کسی نمیتوانست عیبی در من بیابد، و سخن چینی جای عیبجویی در من نمییافت.
خوارترین افراد نزد من عزیز است تا حق او را باز گردانم، و نیرومندها در نظر من پست و ناتوانند تا حق را از آنها باز ستانم.
در برابر خواستههای خدا راضی، و تسلیم فرمان او هستم، آیا میپندارید من به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دروغی روا دارم؟ به خدا سوگند! من نخستین کسی هستم که او را تصدیق کردم، و هرگز اول کسی نخواهم بود که او را تکذیب کنم.
در کار خود اندیشیدم دیدم پیش از بیعت، پیمان اطاعت و پیروی از سفارش رسول خدا را بر عهده دارم، که از من برای دیگری پیمان گرفت. (9)
(پیامبر فرمود: اگر در امر حکومت کار به جدال و خونریزی کشانده شود، سکوت کن)
پینوشتها:
1- کفتار، حیوانی که فراوانی پشم گردن او ضرب المثل بود و اگر میخواستند فراوانی چیزی را بگویند با نام موهای یال کفتار مطرح میکردند.
2- ناکثین (اصحاب جمل) مانند: طلحه و زبیر .
3- مارقین (خوارج) به رهبری حرقوص پسر زهیر که به «ذوالثدیه» مشهور بود و جنگ نهروان را پدید آورد.
4- قاسطین، معاویه و یاران او که جنگ صفین را بر امام تحمیل کردند.
5- قصص، آیه 83 .
6- اسناد و مدارک این خطبه به شرح زیر است:
استیعاب، ج 2، ص 211، ابن عبدالبر (متوفای 338 هجری) / اسدالغابة ج 2، ص 61، ابن اثیر (متوفای 630 هجری) / کتاب الجمل، ص 143، شیخ مفید (متوفای 413 هجری) / کتاب الجمل (طبق نقل شیخ مفید)، واقدی (متوفای 207 هجری) / کتاب النهایة، ج 3، ص 318/ ج 1 ص 171، ابن اثیر (متوفای 630 هجری) / الامامة و السیاسة، ج 1، ص 154، ابن قتیبة (متوفای 276 هجری) .
7- ضَبُغ، یعنی «کفتار» که در اغفال شدن، ضرب المثل بود، با سر و صداهایی که شکارچیان به وجود میآوردند سر در لانه فرو برده، از خطرات پیرامون خود غافل میشد و شکار میگردید و آنگاه ضربالمثل برای انسان بی اطلاع گردید.
8- اسناد و مدارک این خطبه به شرح زیر است:
النهایة، ج 3، ص 244 (ماده عصب)، ابن اثیر (متوفای 630 هجری) / شرح قطب راوندی، ج 1، ص 191، ابن راوندی (متوفای 573 هجری) / نسخه خطی ابن مودب، سال 499، هجری ص 20 / نسخه خطی نهج البلاغه: نوشته شده در سال 421 هجری، ص 22 / بحارالانوار، ج 8، ص 154 (قدیم): مرحوم مجلسی (متوفای 1110 هجری) .
9- اسناد و مدارک این خطبه به شرح زیر است:
کتاب أمالی، ص 134، شیخ صدوق (متوفای 380 هجری) / المحاسن و المساوی، ج 1، ص 85، بیهقی (متوفای 458 هجری) / اعجاز القرآن، ص 189، باقلانی (متوفای 372 هجری) / عقدالفرید، ج 1، ص 207، ابن عبدربه (متوفای 573 هجری) / شرح قطب راوندی، ج 1، ص 244، ابن راوندی (متوفای 573 هجری) / نسخه خطی نهج البلاغه، نوشته ابن مودب سال 499 هجری، ص 31 / نسخه خطی نهجالبلاغه: نوشته شده سال 421 هجری، ص 34 / بحارالانوار، ج 39، ص 351، مرحوم مجلسی (متوفای 1110 هجری)
منبع:
امام علی علیه السلام و مسائل سیاسی، محمد دشتی، ج 2 .