محتوای دعای روحبخش عرفه
برگزیدهای از دعای امام حسین علیه السلام در عرفه
1ـ ستایش حق تعالی:
ستایش سزاوار خداوندی است که کس نتواند از فرمان قضایش سرپیچد و مانعی نیست که وی را از اعطای عطایا، باز دارد. و صنعت هیچ صنعتگری به پای صنعت او نرسد. بخشنده بیدریغ است. اوست که بدایع خلقت را به سرشت و صنایع گوناگون وجود را با حکمت خویش استوار ساخت... .
2ـ تجدید عهد و میثاق با خدا:
پروردگارا به سوی تو روی آورم. و به ربوبیت تو گواهی دهم. و اعتراف کنم که تو تربیت کننده و پرورنده منی. و بازگشتم به سوی توست. مرا با نعمت آغاز فرمودی قبل از این که چیز قابل ذکری باشم... .
3ـ خود شناسی:
و قبل از هدایت مرا با صنع زیبایت مورد رأفت و نعمتهای بیکرانت قرار دادی. آفرینشم را از قطره آبی روان پدید آوردی. و در تاریکیهای سهگانه جنینی سکونتم دادی: میان خون و گوشت و پوست. و مرا شاهد آفرینش خویش نگرداندی و هیچیک از امورم را به خودم وانگذاشتی... .
4ـ راز آفرینش انسان:
ولی مرا برای هدفی عالی یعنی هدایت (و رسیدن به کمال) موجودی کامل و سالم به دنیا آوردی. و در آن هنگام که کودکی خردسال در گهواره بودم، از حوادث حفظ کردی. و مرا از شیر شیرین و گوارا تغذیه نمودی. و دلهای پرستاران را به جانب من معطوف داشتی. و با محبت مادران به من گرمی و فروغ بخشیدی... .
5ـ تربیت انسان در دانشگاه الهی:
تا این که با گوهر سخن، مرا ناطق و گویا ساختی. و نعمتهای بیکرانت را بر من تمام کردی. و سال به سال بر رشد و تربیت من افزودی. تا این که فطرت و سرنوشتم، به کمال انسانی رسید. و از نظر توان اعتدال یافت. حجتت را بر من تمام کردی که معرفت و شناختت را به من الهام فرمودی... .
6ـ نعمتهای خداوند:
آری این لطف تو بود که از خاک پاک عنصر مرا بیافریدی. و راضی نشدی ای خدایم که نعمتی را از من دریغ داری. بلکه مرا از انواع وسائل زندگی برخوردار ساختی. با اقدام عظیم و مرحمت بیکرانت بر من . و با احسان عمیم خود نسبت به من، تا این که همه نعماتت را درباره من تکمیل فرمودی... .
7ـ شهادت به بیکرانی نعمتهای الهی:
الهی! من به حقیقت ایمانم، گواهی دهم. و نیز به تصمیمات متیقن خود و به توحید صریح و خالصمو به باطن نادیدنی نهادم. و پیوستهای جریان نور دیدهام. و خطوط ترسیم شده بر صفحه پیشانیام، و روزنههای تنفسیام، و نرمههای تیغه بینیام. و آوازگیرهای پرده گوشم و آنچه در درون لبهای من پنهان است... .
8ـ ناتوانی بشر از بجا آوردن شکر الهی:
گواهی میدهم ای پروردگار که اگر در طول قرون و اعصار زنده بمانم و بکوشم تا شکر یکی از نعمات تو بجا آورم، نتوانم مگر باز هم توفیق تو رفیقم شود، که آن خود مزید نعمت و مستوجب شکر دیگر، و ستایش جدید و ریشهدار باشد... .
9ـ ستایش خدای یگانه:
بنابر این من با تمام جد و جهد و توش و توانم تا آنجا که وسعم میرسد با ایمان و یقین قلبی گواهی میدهم. و اظهار میدارم:حمد و ستایش خدایی را که فرزندی ندارد تا میراثبرش باشد. و در فرمانروایی نه شریکی دارد تا با وی در آفرینش بر ضدیت برخیزد و نه دستیاری دارد تا در ساختن جهان به وی کمک دهد... .
10ـ خواستههای یک انسان متعالی:
خداوندا، چنان کن که از تو بیم داشته باشم، آنچنان که گویی تو را میبینم و مرا با تقوایت رستگار کن! اما به خاطر گناهانم مرا به شقاوت دچار مساز! مقدر کن که سرنوشت من به خیر و صلاح من باشد. و در تقدیراتت خیر و برکت به من عطا فرما!
11ـ سپاس به تربیتهای الهی:
خداوندا! ستایش از آن توست که مرا آفریدی. و مرا شنوا و بینا گرداندی! و ستایش سزاوار توست که مرا بیافریدی و خلقتم را نیکو بیاراستی. به خاطر لطفی که به من داشتی والا... .
12ـ نیازهای تربیتی از خدا:
و مرا بر مشکلات روزگار، و کشمکش شبها و روزها یاری فرمای! و مرا از رنجهای این جهان و محنتهای آن جهان نجات بده و از شر بدیهایی که ستمکاران در زمین میکنند نگاه بدار... .
13ـ شکایت به پیشگاه خداوند:
خدایا! مرا به که وا میگذاری؟ آیا به خویشاوندی که پیوند خویشاوندی را خواهد گسست؟ یا به بیگانه که بر من بر آشفتد؟ یا به کسانی که مرا به استضعاف و استثمار کشانند؟ در صورتی که تو پروردگار من و مالک سرنوشت منی؟
14ـ ای مربی پیامبران و فرستنده کتب آسمانی:
ای خدای من و ای خدای پدران من! ابراهیم، اسماعیل، اسحاق و یعقوب، و ای پروردگار جبرائیل، میکائیل و اسرافیل. و ای تربیت کننده محمد، خاتم پیامبران و فرزندان برگزیدهاش. ای فرو فرستنده تورات، انجیل زبور و فرقان ... .
15ـ تو پناهگاه منی:
تو پناهگاه منی، به هنگامی که راهها با همه وسعت، بر من صعب و دشوار شوند و فراخنای زمین بر من تنگ گردد. و اگر رحمت تو نبود من اکنون جزء هلاک شدگان بودم. و تو مرا از خطاهایم باز میداری. و اگر پردهپوشی تو نبود از رسوایان بودم.
منبع:
دعای عرفه عبدالکریم بی آزار شیرازی
منتخبی از دعای عرفه امام سجاد علیه السلام
از دعاهای حضرت امام سجاد علیه السلام در روز عرفه است که:
خدایا! مرا شاکر و صابر گردان و مرا در چشم خویش خوار و در نظر مردم بزرگوار گردان .
خدایا! در همه کارها عاقبت ما را به خیر کن و ما را از خواری دنیا و عذاب آخرت نگهدار .
خدایا! مرا به علم توانگر ساز و به حلم زینت بخش و به تقوا عزیز کن و به عافیت زیبایی ده .
خدایا! از زوال(1) نعمت و تغییر عافیت و غضب ناگهانی و همه چیزهایی که مایه ناخشنودی توست به تو پناه میبرم .
خدایا! از اخلاق بد و اعمال بد و هوسهای بد و مرضهای بد به تو پناه میبرم .
خدایا! سحرخیزی را بر امت من مبارک ساز .
خدایا! تو را به غیب دانی و قدرتی که بر آفرینش داری سوگند میدهم تا موقعی که زندگی را برای من بهتر میدانی مرا زنده نگهدار و موقعی که مرگ را برای من بهتر میدانی مرا بمیران .
خدایا! از تو میخواهم که ترس خود را در آشکار و نهان نصیب من کنی و در حال خشنودی و خشم کلمه اخلاص را به زبان من جاری نمایی و در حال فقر و توانگری میانهروی را شعار من سازی .خدایا! چنان که خلقت مرا نیک کردی سیرتم را نیز نیک کن .
خدایا! هر کس عهدهدار کار امت من شد و بر آنها سخت گرفت، بر او سخت گیر و هر کس عهدهدار کار امت من شد و با آنها مدارا کرد با او مدارا کن .
خداوندا! یک لحظه مرا به خودم واگذار مکن و چیزهای خوبی که به من بخشیدهای، از من باز مگیر.
خدایا بر محمد و خاندان پاکش درود فرست .درودهای پربرکت و پاکیزه و فزایندهای که صبحگاهان و شامگاهان در رسند،
و درود فرست بر ایشان و بر ارواحشان،
و کارشان را بر اساس تقوا فراهم آور،
و احوالشان را به سامان آر،
و ما را به رحمت خود در جایگاه امن و امان در کنار ایشان قرار ده،
ای مهربانترین مهربانان.(2)
پینوشتها:
1- زوال: از بین رفتن، نابود شدن .
2- منتخبی از دعای امام سجاد علیهالسلام در روز عرفه، مترجم: حسین انصاریان .
منبع:
ماهنامه موعود، ش 71 .
اسرار وقوف در عرفات
امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام درباره راز وقوف در عرفات فرمود: عرفات خارج از مرز حرم است و مهمان خدا باید بیرون دروازه، آنقدر تضرّع کند تا لایق ورود حرم شود.(1) از اینرو شب و روز عرفه دعاهای مخصوص دارد که جزو فضایل برجسته و وظایف مهم روز عرفه است. بنابراین، خداوند این گونه مهمانان خود را برای ورود در خانهای که انبیا علیهم السلام به طهارت آن قیام و اقدام کردهاند: "و عهدنا إلی إبراهیم و إسمـعیل أن طهّرا بیتی"(2) تطهیر و پاک میکند؛ زیرا خداوند در خانه پاک، تنها مهمانان پاک را میپذیرد.
اسرار عرفات فراوان است، و برخی از آنها که در حدیث شبلی(3) بدانها اشاره شده عبارت است از:
1ـ وقوفِ در عرفات برای آن است که انسان به معارف و علوم دینی واقف شده و از اسرار الهی نظام آفرینش با خبر شود. بداند که خداوند به همه نیازهای او واقف و بر رفع همه آنها تواناست. خود را به خدا بسپارد و فقط او را اطاعت کند که طاعت او سرمایه و وسیله هر بینیازی است: "و طاعته غنی."(4)
از اینرو امام سجاد علیه السلام به سائلی که در روز عرفه گدایی میکرد، فرمود: وای بر تو! آیا در چنین روزی، دست نیاز به سوی غیر خدا دراز میکنی؛ در چنین روزی برای کودکان در رحمْ امید سعادت میرود: "ویحک! أغیرالله تسأل فى هذا الیوم. إنه لیُرجی لما فى بطون الحبالی فى هذا الیوم أن یکون سعیداً!"(5) کسی که در این جا از خدا غیر خدا را طلب کند زیان کرده است. امام سجاد علیهالسلام کسانی را که در چنین زمان و مکانی دست نیاز به سوی دیگران دراز میکنند، بدترینِ انسانها معرفی فرمود: "هؤلاء شرار من خلق الله. الناس مقبلون علیالله و هم مقبلون علی الناس."(6)
2 ـ حجگزار باید در آنجا بر این نکته عارف شود که خدای سبحان به نهان و آشکار و صحیفه قلب او و رازهای آن و حتی آنچه برای خود او روشن نیست و به طور ناخودآگاه در زوایای روح او میگذرد آگاه است؛ یعنی سرزمین عرفات محل ادراک و شهود مضمون آیه کریمه "و إن تجهر بالقول فإنّه یعلم السرّ و أخفی"(7) است.
انسان اگر بداند که قلبش در مشهد و محضر حق است همان طور که خود را به گناهان جوارحی نمیآلاید، گناه جوانحی نیز نمیکند و قلبش را از خاطرات آلوده تنزیه میکند.
در حدیثی که متن آن در بحث از اعمال منا خواهد آمد، امام سجاد علیهالسلام فرمود: عصر روز عرفه و ظهر روز دهم که حاجیان در منا حضور دارند، خدای سبحان بر ملائکه افتخار میکند و میفرماید: اینان بندگان من هستند که از راههای دور و نزدیک با مشکلات بسیار به اینجا آمده و بسیاری از لذّتها را بر خود حرام کرده و بر شنهای بیابانهای عرفات و منا خوابیده و این چنین با چهرههای غبارآلود در پیشگاه من اظهار عجز و ذلّت میکنند. اینک به شما اجازه دادم تا آنان را ببینید. آنگاه ملائکه حق به اذن خداوند بر دلها و اسرار نهان آنها آگاه میشوند. (8)
خدای سبحان به زائران راستین خانه خود مباهات میکند، با این که عزت و فخر انسان در بندگی برای خدا و بودنِ تحت ربوبیت اوست؛ همانگونه که در مناجات امیرالمؤمنین علی علیه السلام آمده است: "إلهى کَفی بى عِزّاً أن أکون لک عبداً و کَفی بى فَخْراً أن تکون لى ربّاً أنت کما أُحبُّ، فاجعلْنى کما تُحبُّ."(9)
گرچه فرشتگان تا حدودی از غیبْ با خبر و نسبت به بسیاری از مسائل ماورای طبیعت آگاهند، امّا پردهپوشی و رحمت و لطف حق اجازه نمیدهد که حتی آنان نیز بسیاری از اسرار ما را بفهمند با این که آنها مأمور ثبت اعمال و خاطرات ما هستند. چنان که امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام به خداوند عرض میکند: خدایا! بعضی از اعمال و افکارم را تنها تو شاهد بودی و اجازه ندادی حتی فرشتگان بر آنها آگاهی یابند: "والشّاهد لما خفى عنهم و برحمتک أخفیتَه و بفضلک سترتَه."(10) امّا برابر حدیث مزبور، در روز عرفه و عید قربان ملائکه به اذن خداوند به نهان دلهای زائران نظر کرده، میبینند که قلب عدّهای بسیار سیاه است و دودهای سیاه از آنها برمیخیزد که از "نار الله الموقدة * الّتی تطّلع علی الأفئدة"(11) است. خداوند به ملائکه میفرماید: اینان کسانی هستند که پیامبر را راستگو نمیدانند(معاذالله) و در اموری مانند جانشینی امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میگویند: رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از نزد خود این کار را کرده است! آنها بین قرآن و عترت جدایی انداخته و بعضی از امور را نمیپذیرند.
فرشتگان گروه دیگری را میبینند که دلهایشان بسیار نورانی است. خداوند در معرفی این گروه میفرماید: اینان مطیع خداوند و پیامبر او هستند. پیامبر را امین وحی میدانند و معتقدند که او از نزد خود هیچ نگفته و در همه مسایل و احکام الهی و از آن جمله در امامت و رهبری، سخنان و اقدامهای او برابر وحی خداوند بوده است.
راز این نکته، این است که ولایت، سرّ همه اعمال است؛ مؤمنان راستین که هم به سرّ ولایت میرسند و هم به اسرار حج، به صورت انسان واقعی در سرزمین عرفات و منا ظهور میکنند و خدای سبحان در مقام فعل، به آنان فخر میکند. چنین انسانهایی فرشتهمَنِش و حتی برخی از آنها از فرشتگان بالاترند.البته آنچه در این حدیث شریف بیان شد، مسئلهای تاریخی و از قبیلِ "قضیةٌ فى واقعةٍ" و منحصر به مراسم حج و روزهای عرفه و عید قربان نیست، بلکه این صحنه همیشه وجود دارد، نهایت این که جلوهی تام آن در حج ظهور کرده است.
3ـ شایسته است در روز عرفه حجگزار از "جبلالرّحمة"(12) که در سرزمین عرفات واقع است بالا رفته(13)، دعایی را که سالار شهیدان حسین بن علی صلوات الله و سلامه علیه در جانب چپ آن کوه رو به کعبه ایستاد و خواند(14)، بخواند.
امام سجاد علیه السلام فرمود: راز بالای کوه رحمت رفتن این است که انسان بداند خداوند نسبت به هر زن و مرد مسلمان رئوف و مهربان بوده و متولی هر زن و مرد مسلمان است. گرچه خدای سبحان نسبت به همگان ولایت تکوینی دارد و او ولیِّ همه است: "هنالک الوَلایة لله الحقِّ"(15) و گرچه رحمت عام خدا فراگیر و شامل همه موجودات است: "رحمتی وسعت کلّ شیء"(16) و "کتب ربّکم علی نفسه الرَّحمة"(17) لیکن رحمت خاص او ویژه پرهیزکاران است: "رحمتی وسعت کلّ شیء فسأکتبها للّذین یتّقون."(18) مستفاد از مجموع دو آیه اخیر این است که خداوند بر خودش لازم کرده است که رحمت خاص را به پرهیزکاران عطا کند.
صعود بر جبلالرحمة، باید انسان را عارف به این سرّ کند که خداوند نسبت به مرد و زن "مؤمن" رحمت خاص و ولایت مخصوص دارد. نیل حجگزاران به چنین معرفتی در نحوه نگرش و ارتباط آنان با سایر افراد و جوامع تأثیر خواهد گذارد.
4 ـ بخشی از سرزمین عرفات منطقهای است به نام "نَمِرة" که مسجدی به این نام در آن واقع است. امام سجاد علیه السلام در بیان راز این محدوده فرمود: معنای حضور در "نمرة" این است که: "خدایا! من به چیزی امر نمیکنم، مگر این که قبلاً خود مؤتمِر باشم و از چیزی برحذر نمیدارم مگر این که خود قبلاً پرهیز کرده باشم."توضیح این که، هر مسلمانی مکلف به امر به معروف و نهی از منکر است. ظاهر این حکم و بُعد فقهیاش آن است که کسی که عالم به حکم شرعی است باید شخصی را که عالماً عامداً آن حکم را رعایت نمیکند، از باب امر به معروف و نهی از منکر راهنمایی کند. البته امر به معروف و نهی از منکر غیر از تعلیم و موعظه و ارشاد است، اگرچه ممکن است در بعضی موارد از مصادیق آنها باشد؛ زیرا امر به معرف و نهی از منکر، حتی اگر به نرمی بیان شود، جنبه ولایت و آمریَّت دارد.
در وجوب امر به معروف و نهی از منکر، عدالت و طهارت نفس آمر و ناهی از شرایط آن به شمار نیامده است، بلکه علم و آگاهی او از آن معروف یا منکر، و احتمال تأثیر امر و نهی او و مانند آن جزو شرایط است. اما باطن آن بر اساس رازی که درباره "نمرة" بیان شد، به عدالت برمیگردد؛ یعنی آمر به معروف باید خود مُؤتَمِر بدان بوده، ناهی و زاجر از منکر باید خود منتهی و منزجر از آن باشد؛ یعنی آنچه دیگران را بدان امر میکند، قبلاً خود عمل کرده باشد و آنچه دیگران را از آن منزجر و نهی میکند، خود قبلاً منزجر شده باشد. بنابراین، عدالت به عنوان سرّ امر به معروف و نهی از منکر در آمر و ناهی شرط شده است.
5ـ وادی "نَمِرة" که در حدیث شبلی از آن به عنوان "نَمِرات" نیز یاد شده نام منطقهای وسیع در سرزمین عرفات است که تقریباً در سَمْتِ مماسِ عرفات با حرم است. امام سجاد علیه السلام فرمود: هنگام ورود به این منطقه باید آگاه باشید که این سرزمین، سرزمین شهادت، معرفت و عرفان است. یعنی همان گونه که خدا و ملائکه شاهدند، این سرزمین وسیع نیز شاهد اعمال زائران خانه خداست و کاملاً آگاه است که حاجی با چه نیّتی آمده و با چه انگیزهای برمیگردد و به آن شهادت میدهد.
پینوشتها:
1 ـ کافی، ج 4، ص 224.2 ـ سوره بقره/ 125.
3 ـ ر.ک: (حدیث شبلی).
4 ـ مفاتیح الجنان، دعای کمیل.
5 ـ وسائل الشیعه، ج 10، ص 28.
6 ـ بحارالانوار، ج 96، ص 261.
7 ـ سوره طه، آیه 7.
8 ـ بحارالانوار، ج 96، ص 259. متن کامل این حدیث در صفحات 441 ـ 443 خواهد آمد.
9 ـ بحارالانوار، ج 74، ص 402.
10 ـ مفاتیح الجنان، دعای کمیل.
11 ـ سوره همزه، آیات 6 ـ 7.
12 ـ "جبل الرحمة"، جدای از کوههای اطراف خود، در سرزمین عرفات واقع است. رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بر تخته سنگی از این کوه ایستاد و خطبه معروف عرفات را ایراد فرمود. همچنین سالار شهیدان امام حسین علیهالسلام دعای بلند روز عرفه را در دامنه این کوه خواندند. بر قلّه جبلالرحمة، قبهای به نام حضرت آدم(علیهالسلام) قرار دارد که نمازگزاردن در آنجا مکروه است.
13ـ باید توجه داشت آنچه در متن درباره صعود بر "جبلالرحمة" بیان شده ناظر به حدیث شبلی است وگرنه بنابر مشهور بین فقها، در روز عرفه بالا رفتن از این کوه مکروه است. در حدیث است که از امام کاظم علیهالسلام سؤال شد: آیا وقوف بر جبلالرحمة در نظر شما محبوبتر است یا وقوف در دامنه و زمینهای پایین کوه؟ آن حضرت فرمودند: وقوف در دامنه. (وسائلالشیعه، ج10، ص11) امام صادق علیهالسلام فرمود: همه سرزمین عرفات، محل وقوف است، لیکن بهترین مکان برای وقوف، پایین کوه است: "عرفات کلّها موقف و أفضل الموقف سفح الجبل."(کافی، ج4، ص463) همچنین در روایت دیگری فرمود: هر چه به جبلالرحمه نزدیکتر باشد بهتر است: "عرفات کلها موقف وما قرب من الجبل فهو أفضل." (وسائلالشیعه، ج10، ص19)
14 ـ مفاتیحالجنان، اعمال روز عرفه.
15 ـ سوره کهف، آیه 44.
16 ـ سوره اعراف، آیه 156.
17 ـ سوره انعام، آیه 54.
18 ـ سوره اعراف، آیه 156.
منبع:
کتاب صهبای حج، آیة الله جوادی آملی، ص 415 .چند روزی نیستم که سر به وبلاگ بزنم ان شاء الله بعد از اینکه از سفر اومدم مطالب زیبایی در مورد عید سعید غدیر خم ارائه خواهم داد در روز عرفه وامروز که روز شهادت امام باقر-علیه السلام است از همه شما التماس دعا دارم و می خواهم که من را نیز از دعای خیر خود در این ایام بی بهره نگذارید
یا علی مدد
شیعیان از چیست دلها در غم است | هر کجا بینى عزا و ماتم است |
عرشیان را از سر افتاده ست تاج | گوئیا ماتم به عرش اعظم است |
مصطفى را در جنان حزنى عجیب | انبیا را سر به زانوى غم است |
آسمان در نوحه و سوگ و عزاست | گوئیا محزون تمام عالم است |
گوش کن تا بشنوى صوت ملک | نوحه عرش الهى این دم است |
باقر آل نبى مسموم شد | قامت صادق از این ماتم خم است |
شیعیان در ماتم آن مقتدا | خون اگر ریزند از چشمان کم است |
از جفاهاى هشام بى حیا | اشک غم در دیدههاى آدم است |
تربت باقر ز رفعت در بقیع | دردمندان را شفا و مرهم است |
در رثاء و سوگ باقر اى "قدیر" | خامه درکش چون بیانت اَبْکم است |
" قدیر "
وصیت امام باقر علیه السلام
شیخ کلینى در کتاب کافى به سند خود از امام رضا علیه السلام روایت کرده است که امام باقر علیهالسلام به هنگام احتضار فرمود: هنگامى که بدرود حیات گفتم زمین را برایم بشکافید و قبرى مهیا کنید پس اگر به شما گفتند براى رسول خدا لحد بوده است، تصدیق کنید.
نگارنده: این فرمایش بدان دلیل بوده است که امام باقر علیه السلام شکافتن زمین را از برخى جهات بهتر مىدانسته اگر چه فضیلت لحد بالاتر بوده است.
کلینى به سند خود از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرمود: پدرم هر آنچه از کتب و سلاح و آثار و امانات انبیاء در نزد خود داشت، به من به ودیعت سپرد. پس چون لحظه وفاتش فرا رسید به من گفت: چهار شاهد فرا بخوان. من چهار تن از قریش را دعوت کردم که یکى از آنان نافع مولاى عبدالله بن عمر بود. پس به من فرمود: «بنویس این چیزى است که یعقوب فرزندانش را بدان وصیت کرد که اى فرزندانم، خداوند دین را براى شما برگزید، پس نمیرید مگر آن که تسلیم رضاى خداوند باشید.»
و وصیت کرد محمد بن على به جعفر بن محمد و به وى فرمان مىدهد که او را به جامه بردى که هر جمعه در آن نماز مىخواند کفن کند و عمامهاش را بر سرش بندد و قبر او را چهار گوشه و با فاصله چهار انگشت از زمین بلندتر قرار دهد و در موقع دفن بندهاى کفن او را باز کند.
سپس به شهود فرمود: بازگردید خداوند شما را رحمت کند!
امام صادق علیه السلام گفت: به پدرم گفتم: اى پدر! در این وصیت چه بود که بر آن شاهد طلب کردى؟ فرمود: پسرم! خوش نداشتم پس از من با تو به نزاع برخیزند به این بهانه که به تو وصیت نکردهام و مىخواستم بدین وسیله حجت و دلیلى براى تو قرار داده باشم.
در حقیقت امام مىخواست به این وسیله همگان بدانند که جعفر بن محمد علیهماالسلام، وصى و جانشین و امام بعد از اوست.
کلینى در کافى به سند خود از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود: پدرم روزى در ایام بیماریش به من گفت: پسرم گروهى از قریشیان ساکن مدینه را بدین جا فراخوان تا آنها را گواه بگیرم. من نیز چنین کردم. پس امام در حضور آنان به من فرمود: اى جعفر هنگامى که من دنیا را وداع گفتم مرا بشوى و کفن کن و قبرم را چهار انگشت بالاتر از زمین قرار ده و بر آن آب بپاش. چون گواهان رفتند به پدرم عرض کردم: اگر مرا (در خلوت هم) به این کارها امر مىکردى، انجام مىدادم. چرا خواستى تا عدهاى را به عنوان شاهد به نزدت بیاورم؟ فرمود: پسرم مىخواستم با تو نزاع نکنند. (یعنى در امامت و خلافت از پس من با تو نزاع نکنند و بدانند که تو وصى منى) .کلینى در کافى به سند خود از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرمود: پدرم در وصیتش نوشته بود که وى را در سه جامه کفن کنم. یکى رداى جمرهاى او بود که در روز جمعه با آن نماز مىخواند و دو پیراهن دیگر . پس به وى عرض کردم: چرا اینها را مىنویسى؟ فرمود: مىترسم مردم با تو از در نزاع وارد شوند و بگویند او را در چهار یا پنج جامه کفن کن اما تو به گفتار آنان راه مرو. عمامه خودم را بر سرم قرار بده و البته عمامه را جزو کفن محسوب مکن بلکه عمامه از چیزهایى است که بدن را به آن مىپوشانند.
شیخ کلینى در کافى به سند خود نقل کرده است که امام باقر علیه السلام وصیت کرد که هشتصد درهم براى برگزارى مراسم سوگوارى او اختصاص دهند و این کار را از سنت مىدانست. زیرا پیامبر مىفرمود: براى خاندان جعفر طعامى فراهم آرید، آنان نیز به وصیتش عمل کردند.
منبع:
کتاب سیره معصومان، ج 5، ص 45، سید محسن امین، ترجمه: على حجتى کرمانى .کتاب سوگنامه آل محمد صلی الله علیه و آله .
مهدویت در کلام امام محمد باقر علیه السلام
بیشترین روایات و اخباری که در زمینه معارف دینی و اسلامی به ما رسیده است، از جانب امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بوده است زیرا در دوره آن امامان بزرگ فرصتی مناسب فراهم گشت تا آنان بتوانند ظرائف و نکات دقیق دینی را برای هدایت بشریت ارائه نمایند از جمله اموری که در سخنان و گفتار امام باقر علیه السلام به طور کامل مورد تبیین قرار گرفته است، مساله مهدویت میباشد که به جلوههایی از آن اشاره مینماییم:
تسلط کامل حضرت مهدی (عج) بر عالم
بی شک نمیتوان حکومت مهدوی را محدود در یک گوشه خاص جهان نمود و حضرت مهدی ارواحنا فداه را به یک نژاد خاص مربوط کرد بلکه آن حضرت متعلق به تمام عالم میباشد و دولت و حکومت وی بر تمام جهان میباشد چنان چه قرآن کریم سیطره آن حضرت را بر تمامی زمین میداند و میفرماید: "ان الارض یرثها عبادی الصالحون"(1)؛ زمین را بندگان شایسته به ارث خواهند برد که امام باقر علیهالسلام در ذیل این آیه میفرمایند: «این افراد (صالحون) همان یاران مهدی(عج) در آخرالزمان خواهند بود.» (2)و در جای دیگر فرمودند: گویا یاران حضرت مهدی را میبینم که بر خاور و باختر گیتی مسلط شدهاند و هیچ چیز در عالم نیست مگر آن که از آنان فرمان میبرد."(3)
ایجاد اقتصادی سالم و مفید در جامعه بشری
عدم برنامهریزی صحیح، ویژهخواری، تبعیض و ... از اموراتی هستند که زندگی رفاهی و معیشتی دنیا را فلج میکند و راه یک زندگی متعادل و سعادتمندانه را برای تک تک افراد از میان برمیدارد. به طور حتم اگر منابع و ثروتهای خدادادی با یک برنامهریزی صحیح و همچنین مدیریتی متعهد و کارآمد در کلیه جوامع تقسیم گردد شاهد اقتصادی با برکت و با بازدهی کلان خواهیم بود و این رویه در حکومت حضرت مهدی(عج) به طور کامل محقق خواهد شد. در آن دولت کریمه، هر نیازمندی به آمال و حوائج خود خواهد رسید و آن حضرت چنان بذل و بخشش به افراد جامعه مینماید که حتی پیامبران گذشته چنین کاری را نکردهاند و کار به جایی میرسد که دیگر کسی یافت نمیشود که بتوان به او کمک کرد و همه مردم به تمکن مادی و اقتصادی سرشاری دست خواهند یافت.امام باقر علیه السلام در این باره چنین فرمودند: «حضرت مهدی(عج) در سال دو بار به مردم مال میبخشد و در ماه دو بار امور معیشت به آنها میدهند. تا نیازمندی به زکات باقی نماند . صاحبان زکات زکات خود را نزد فقراء میآورند ولی آنها نمیپذیرند. پس آنها زکات خویش را در کیسههایی قرار میدهند و در اطراف خانهها میگردند تا محتاجی پیدا کنند ولی مردم بیرون میآیند و میگویند: ما احتیاج به پول شما نداریم. سپس آن حضرت چنان دست به بخشش اموال میزند به طوری که تا آن روز کسی این چنین بخشش اموال نکرده باشد.» (4)
آن حضرت در جایی دیگر در مورد بهبود وضع معیشتی اجتماع و مردم چنین میفرمایند: «همه اموال جهان در نزد مهدی (عج) گرد میآید آنچه در دل زمین است و آنچه بر روی زمین است آن گاه مهدی (عج) به مردم میگوید: بیایید و این اموال را بگیرید اینها همان چیزهایی است که برای به دست آوردن آنها قطع رحم کردید و خویشان خود را رنجانیدید خونهای به ناحق ریختید و مرتکب گناهانی شدید.» (5)
رشد عقلی و تکامل معرفتی بشریت
یکی از آرمانهای عظیم انبیاء الهی گسترش علم و معرفت در میان مردم بوده است، عقلانیتی که در پرتو آن بتوان به سعادت و پیشرفت کاملی دست یافت. چنان چه حضرت امیرالمومنین میفرمایند: « خداوند به سوی مردم پیامبران را فرستاد تا فطرت آنان را بیدار نمایند و نعمتهای فراموش شده را به آنها تذکر دهد و با آنان اتمام حجت نماید و نیروهای پنهانی و عقول آنان را باور نماید.» (6)از برنامههای اصلی حضرت مهدی نهادینه کردن فرهنگ تعلیم و تربیت دینی و اسلامی و عقل محوری در میان مردم میباشد و ظرفیت علمی و معرفتی آنان را به حد کمال خواهند رسانید. این مطلب را در حدیثی از امام باقر علیه السلام چنین میخوانیم: «قائم ما به هنگام قیام نیروهای عقلانی مردم را تمرکز میدهد و منت الهی خویش را بر سر مردم خواهد گذاشت و خردها و دریافتهای عقلی را به کمال میرساند و دانش آنان را گسترش میدهد.» (7)
در حکومت عدل جهانی دیگر ضعف و خلاء فکری و معرفتی وجود ندارد و ریز و درشت اجتماع از منابع سرشار علمی و عقیدتی سیراب میشوند و حتی زنان خانهدار نیز از آن بیبهره نمیمانند. امام باقر علیه السلام در این باره فرمودند: «در زمان حکومت مهدی (عج) به همه مردم حکمت و علم میآموزند تا جائی که زنان در خانهها با کتاب خدا و سنت پیامبر قضاوت میکنند. قرآن کریم حضرت مهدی را به آب گوارایی تشبیه میکند و میفرماید: «قل ارایتم ان اصبح ماءکم غورا فمن یاتیکم بماء معین» (8) ؛ اگر آب حیات شما در زمین فرو رود چه کسی آن آب روان را برای شما خواهد آورد؟ که امام باقر علیه السلام در حدیثی زیبا این آب گوارا را به وجود مقدس حضرت مهدی و گسترش علم و معرفت و کمال در میان بندگان خدا تاویل مینمایند و هم چنین میفرمایند: «این آیه در باره امام قائم نازل شده است یعنی کیست که امام شما را آشکار کند که شما را از آسمان و زمین آگاه سازد و از حلال و حرام و آمین خدا مطلع کند.»(9) امید است که خداوند متعال همه ما را از دوستان و یاران آن حضرت در غیبت و ظهورشان مقرر فرماید.
پینوشتها:
1- قرآن کریم، انبیاء 105.2- تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه 105 انبیاء .
3- موعود امام مهدی، کتاب سوم، ص 452 .
4- بحارالانوار، ج 52، ص 39 .
5- غیبت نعمائی، ص 237.
6- نهج البلاغه، 33.
7- بحارالانوار، ج52، ص 236.
8- قرآن کریم، ملک 30.
9- کمال الدین، ج1، ص 325.
آیا حق با علی علیه السلام بود؟
«عبدالله بن نافع» از دشمنان امیرمؤمنان حضرت على علیه السلام بود و مىگفت: اگر در روى زمین کسى بتواند مرا قانع سازد که در کشتن «خوارج نهروان» حق با على بوده است من به او روى خواهم آورد. اگر چه در مشرق یا مغرب بوده باشد.
به عبدالله گفتند: آیا مىپندارى فرزندان على علیه السلام نیز نمىتوانند به تو ثابت کنند؟ گفت: مگر در میان فرزندان او دانشمندى هست؟
گفتند: این خود سند نادانى توست! مگر ممکن است در دودمان حضرت على علیه السلام دانشمندى نباشد؟! پرسید: در این زمان دانشمندشان کیست، امام باقر علیه السلام را به او معرفى کردند و او با یاران خویش به مدینه آمد و از امام تقاضاى ملاقات کرد. امام به یکى از غلامان خویش فرمان داد بار و بنهى او را فرود آورد و به او بگوید فردا نزد امام حاضر شود.
بامداد دیگر عبدالله با یاران خویش به مجلس امام آمد و آن گرامى نیز فرزندان و بازماندگان مهاجران و انصار را فرا خواند و چون همه گرد آمدند امام در حالی که جامهاى سرخفام بر تن داشت و دیدارش چون ماه فریبنده و زیبا بود فرمود:
سپاس ویژه خدایى است که آفریننده زمان و مکان و چگونگىهاست حمد خدایى را که نه چرت دارد و نه خواب آنچه در آسمانها و زمین است ملک اوست. گواهم که جز «الله» خدایى نیست و «محمد» بندهى برگزیده و پیامبر اوست، سپاس خدایى را که به نبوتش ما را گرامى داشت و به ولایتش ما را مخصوص گردانید.
اى گروه فرزندان مهاجر و انصار! هر کدامتان فضیلتى از على بن ابیطالب به خاطر دارید بگویید.
حاضران هر یک فضیلتى بیان کردند تا سخن به «حدیث خیبر» رسید، گفتند: پیامبر در نبرد با یهودان خیبر فرمود :
«لاعطین الرایة غدا رجلا یحب الله و رسوله و یحبه الله و رسوله، کرارا غیر فرار لا یرجع حتى یفتح الله على یدیه»؛ «فردا پرچم را به مردى مىسپارم که دوستدار خدا و پیامبر است و خدا و پیامبر نیز او را دوست مىدارند، رزم آورى است که هرگز فرار نمىکند و از نبرد فردا باز نمىگردد تا خداوند به دست او حصار یهودان را فتح فرماید.»
و دیگر روز پرچم را به امیرمؤمنان سپرد و آن گرامى با نبردى شگفتىآفرین یهودان را منهزم ساخت و قلعه عظیم آنان را گشود.
امام باقر علیه السلام به عبدالله بن نافع فرمود: در باره این حدیث چه مىگویى؟
گفت: حدیث درستى است اما على بعدها کافر شد و خوارج را به ناحق کشت!
فرمود: مادرت در سوگ تو بنشیند، آیا خدا آنگاه که على را دوست مىداشت مىدانست که او «خوارج» را مىکشد یا نمىدانست؟ اگر بگویى خدا نمىدانست کافر خواهى بود.
گفت: مىدانست.
فرمود: خدا او را بدان جهت که فرمانبردار اوست دوست مىداشت یا به جهت نافرمانى و گناه؟
گفت: چون فرمانبردار خدا بود خداوند او را دوست مىداشت (یعنى اگر در آینده نیز گناهکار مىبود خداوند مىدانست و هرگز دوستدار او نمىبود پس معلوم مىشود کشتن خوارج طاعت خدا بوده است) فرمود: برخیز که محکوم شدى و جوابى ندارى.
عبدالله برخاست و این آیه را تلاوت کرد: «حتى یتبین لکم الخیط الابیض من الخیط الاسود من الفجر» (1) ؛ اشاره به آن که حقیقت چون سپیده صبح آشکار شد - و گفت «خدا بهتر مىداند رسالت خویش را در چه خاندانى قرار دهد.» (2) و (3)
پینوشتها:
1- سوره بقره، آیه 187 .22- سوره انعام، آیه 124.
23- مستفاد از کافى، ج 8، ص 349.
منبع:
کتاب پیشوای پنجم، نظری منفرد علی .سفارش امام محمدباقر علیه السلام به شاگردش
حضرت امام باقر علیه السلام به یکی از شاگردان برجسته خود "جابر جعفی" سفارش کرد که:
و اعلم بانَّک لا تکون لنا ولیّا حتی لو اجتمع علیک اهل مصرک و قالوا انک رجل سوء لم یحزنک ذلک و لو قالوا انک رجل صالح لم یسرک ذلک و لکن اعرض نفسک علی ما فی کتاب الله .
فان کنت سالکا سبیله. زاهدا" فی تزهیده، راغبا" فی ترغیبه، خائفا" من تخویفه. فاثبت و ابشر فانه لایضرک ما قیل فیک. و ان کنت مباینا للقرآن فما ذا الذی یغررک من نفسک؟
بدان هرگز دوست ما نخواهی بود زمانی که اگر تمام اهل شهر بگویند انسان بدی هستی؛ اندوهناک نگردی. و اگر بگویند مرد خوبی هستی خوشحال نشوی. بلکه برای ارزیابی خود خویشتن را در برابر قرآن قرار ده. اگر راه قرآن را میپویی و از آنچه نهی کرده خودداری میکنی و به آنچه تشویق نموده علاقمندی، (خلاصه چشم بر امر و گوش بر فرمان قرآن داری) غم مخور و استوار باش که سخنان این و آن اثری نخواهد داشت. و اگر از قرآن بیگانهای، گفتار مدح آمیز مردم نباید تو را فریب دهد.
منبع:
بحارالانوار، ج 17، ص 161.
حدیث شهادت
اى دل حقپرستان مطیعت وعدهگاه ولایت بقیعت
پنجمین پرتو نور کوثر
باقر علم آل پیمبر
ای که تو نسل صل و قیامى تو اباجعفرى تو امامى
پرتو مشعل علم و ایمان
سرّ یاسین تویى جان قرآن
اى شکافنده علم و تقوا نام پیغمبرى جان زهرا
شاهد عرصهى کربلایى
خود شهید شرنگ جفایى
دیدهاى وقعهى کربلا را قصه عشق خون خدا را
بودهاى در تمام اسارت
روضه خوان حدیث شهادت
اى ولاى تو ایمان مردم مهر تو در دل و جان مردم
جان تو اى فروغ مدینه
آمده بر لب از زهر کینه
گفتهاى تا پس از تو به عالم حج یاران شود بزم ماتم
خانه کعبه بیت العزایت
جان اهل دو عالم فدایت
جان پاکت چو بیرون ز تن شد پیرهن بر تن گل کفن شد
سیدى اى که داغت به دلهاست
بوسه بر تربتت حسرت ماست
" آشفته"